دیکشنری
داستان آبیدیک
heel piece
hil pis
فارسی
1
عمومی
::
پاشنه پوش، پاشنه دوباره كه بكفش بگذارند، پاشنه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HEDONISTIC
HEDONISTS
HEDYSARUM
HEE HAW
HEEBIE JEEBIES
HEED
HEEDFUL
HEEDFULLY
HEEDFULNESS
HEEDLESS
HEEDLESSLY
HEEDLESSNESS
HEEL
HEEL AND TOE
HEEL HEIGHT
HEEL PIECE
HEEL RAISE
HEEL RECOVERY
HEEL TAP
HEELER
HEELPIECE
HEELS OVER HEAD
HEELTAP
HEFT
HEFTY
HEGEMON
HEGEMONIC
HEGEMONIC COOPERATION
HEGEMONIC POWER
HEGEMONY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید